|
||
دلم غمگین غمگین است در این کومه،در این زندان در این غوغای خاموشی در این جشن فراموشی در این دنیای بی مهر و کم آغوشی دلم ترسیده و تنگ است دلم ترسیده از آه پر از درد پدرهامان و از چشم پر از اشک تمام مادر ها دلم آشوب آشوب است دلم سرد و تنم بی روح بی روح است نمی خواهم، نمی خواهم دگر این زندگانی را و دل را نگاهم خیره بر بالا به دنبال نگاهی ساده می گردد و می بینم، و می بینم هوای گریه دارد آسمان هم پای چشمانم می روم آرام،گونه ام خیس است آسمان می بارد امشب بر من و بر گریه هایم سخت…! نظرات شما عزیزان: فاطمه
![]() ساعت19:29---24 آبان 1391
بابا تو که اینقدر متنهای قشنگ داری خب توی وبلاگ خودمونم بزار. راستی اگه تمت و بزاری رو وبلاگ خودمون میترکونه
پاسخ:...............اونوقت میرسلیمی فیلترمون میکنه. برچسبها:
+
تاریخ | پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, ساعت | 15:14 نویسنده | ღZAHRAღ
|